کوچکترین ویدئو پروژکتور جیبی به بازارآمد
کوچکترین ویدئو پروژکتور جیبی و باتوانایی جابجایی جهان با وزن ۳۰۷ گرم ازطریق کمپانی تایوانی تولید شد.
به گزارش مهر، دیتاپروژکتور جیبی ZenBeam E۱ با بکارگیری از رابط HDMI/MHL و ساخت خیلی کوچک خود، وفق کلی با تمامی دستگاهها و قابلیت حمل ونقل را برای همه کسانی که نیاز به نمایش تصویر در ابعاد خیلی بزرگ دارند، مهیا کرده است. این محصول با استفاده از یک باتری ۶۰۰۰mAh قابل شارژ، می تواند بدون اتصال به برق، به صورت مداوم تا ۵ ساعت تصویر نمایش دهد و یا حتی به عنوان یک پاوربانک، دستگاه های همراهتان را شارژ کند.
این ویدئو پروژکتور با وزن ۳۰۷ گرمی فوق فشرده در ابعاد ۱۱۰ در ۸۳ در ۲۹ میلیمتر بوده و جنس بدنه آن آلومینیومی است.
ZenBeam E۱ با استفاده از منبع نورانی LED می تواند ۱۵۰ لومن نوردهی داشته باشد. فناوری به کار گرفته شده در لامپ آن DLP® IntelliBright™ به کیفیت تصاویر می افزاید، در حالی که گرمای محسوسی تولید نمی کند. این محصول همچنین تمامی طیف رنگی NTSC را پشتیبانی کرده و ۳۰ درصد کنتراست تصاویر را ارتقا و تا ۵۰ درصد مصرف انرژی را کاهش می دهد.
این محصول به صورت ذاتی دارای تفکیک پذیری WVGA (۸۵۴x۴۸۰) است ولی فایل های ویدئویی Full HD ۱۰۸۰p را نیز پشتیبانی می کند. همچنین لنز آن به کاربر این امکان را می دهد که در فاصله کوتاه ( از بازه ۱۵ اینچ تا ۱۲۰ اینچ) تصویری را روی صفحه مورد نظر ایجاد کند.
با استفاده از این فناوری، دیگر لازم نیست زمانی برای تصحیح تصویر روی پرده صرف شود زیرا ZenBeam E۱ به صورت خودکار به تصحیح زاوایای تصاویر می پردازد و کادر تصویر را در بهترین حالت آماده می کند. همچنین برای پخش صدا، از بلندگوهایی با فناوری انحصاری ایسوس SonicMaster در ساخت این دستگاه استفاده شده که صدایی شفاف و قدرتمند در عین اندازه کوچک فراهم می کند.
درمورد زیباسازی و بی فرهنگی درزیباسازی در ایران !
خانم ها کشورسی وهشت میلیون فرد از جمعیت نزدیک به 80 میلیونی هم وطن را تشکیل می دهند. زنان ایرانی در سال های گذشته تحولات زیادی را در مدل زندگی کردن خویش تجربه کرده اند، فرایند اجتماعی شدن آنها در این چند سال سرعت بیشتری به خود گرفته است.
دختران نیمی از جمعیت دانشجویان را تشکیل می دهند و زنان در جامعه شاغل عضوی ثابت شده اند آنهم نه فقط در ادارات دولتی بلکه در دل بازارهای اقتصادی نیز حضور دارند گاهی آنان را در جایگاه شغل هایی بسیار مردانه می بینیم مانند رانندگی ماشین های سنگین.
آنها توانسته اند تا در فرایند شغلی خود پیشرفت های خوبی را داشته باشند بطوریکه در سمت های نمایندگی مجلس و وزارت هم ورود پیدا کرده اند. زنان در روند تغییراتی خود در زمینه پوشش و آرایش نیز بسیار قوی و منحصر به فرد! وارد شده اند البته متاسفانه حضورشان در این حوزه روند مناسب و قابل توجیهی را طی نمی کند.
1. ایرانی ها رتبه های حرف و حدیث دار خود را دارند مثلا رتبه اول مصرف نوشابه
اما از دیگر این رتبه ها رتبه هفتم در دنیا و دوم در خاورمیانه (بعد از عربستان) در
مصرف لوازم آرایش است.
در اینباره یک روزنامه فرانسوی در گزارش خود در مصاحبه با
یک زن ایرانی آورده است
"غالب زنان ایرانی هر روز صبح به محض برخاستن از خواب
مشغول آرایش میشوند. حتی اگر بیمار هم باشند بر این باورند که باید آراسته و
آرایشکرده در مجامع عمومی ظاهر شوند"
موضوعی تاسف برانگیز و غیر قابل انکار که
به دنبال خود مسائل فراوانی را به دنبال دارد.
2. در پی این رتبه، گردش مالی عظیمی نیز جریان دارد. گزارش ها در اینباره می گویند در سال 2007 (که مطمئنا این آمار رشد هم داشته) زنان ایرانی، سالانه بالغ بر دو میلیارد دلار خرج خرید لوازم آرایشی می کنند هم چنین حدود 14 میلیون نفر از زنان شهرنشین ایرانی در گروه سنی 15 تا 45 سال ماهانه به طور متوسط هفت دلار صرف خرید لوازم آرایشی میکنند، که البته بعضی از آمارها 12 دلار را نشان میدهند قابل ذکر است چندی پیش کمپانی "لانکوم" فرانسه که یک برند معروف تولیدکننده لوازم آرایشی است با گرفتن یک جشن در هتلی در تهران بازگشت دوباره خود به بازار لوازم آرایشی ایران را جشن گرفت!
3. ماهواره ها در این گردش مالی نقش بسزایی را ایفا می کنند. ماهواره ها تنها
جایی برای نمایش برنامه ها و فیلم ها نیستند بلکه محیطی برای بازاریابی این محصولات
نیز هستند.
این شبکه ها از تبلیغات خود سودی بسیار برای چنین محصولاتی به دست می
آورند. سودی که برای عده ای خاص منفعت دارد و بیشتر با توجه به نوع و کیفیت این
محصولات نوعی سوءاستفاده مالی محسوب می شود اما عده ای اصلا متوجه این موضوع
نیستند.
پرخطر ترین جزیره دنیا درچه نقطه ای است ؟
جزیره با نام «ماهو» که درمنطقه ی «سنت
مارتین» کشورهلند قرار دارد ، پر ریسک ترین
ساحل کره خاکی را داراست و به خاطر حیرت آوری و جاذبه های منحصربه فردش ، مورد
نظر گردشگران می باشد . ساحلی که نه به خاطر زیبایی
ساحلی بلکه به دلیل واقع شدنش در کنار فرودگاه بینالمللی پرنسس جولیانا در بین
توریستها بسیار معروف شده است.
گردشگرانی که گذرشان به این ساحل می افتد، می بینند که هواپیما درست از ده متری بالای سرشان عبور میکند و احتمالا تصویرهایی از جزیره سریال لاست را برایشان تداعی می کند! همین ویژگی باعث شده که توریستهای زیادی به این ساحل که در جزایر آنتیل هلند در دریای کارائیب واقع شده وارد شوند.
خطرناکترین ساحل دنیا کجاست؟
دلیل ساخته شدن فرودگاه در نزدیکی این ساحل آن است که زمین قسمت شرقی جزیره سنت مارتین تپه مانند و نا هموار است، به همین دلیل چاره ای جز ساخت فرودگاه در در قسمت غربی جزیره نبود. اما این اتفاق خیلی هم بد تمام نشد چون هواپیماها مجبورند از قسمت غربی جزیره با ارتفاع 10 تا 20 متر از روی ساحل عبور کنند و منحصر به فردترین تفریح ترسناک دنیا را برای گردشگران عشق هواپیما فراهم آورند!
فرودگاه پرنسس جولیانا آنقدر به ساحل نزدیک است که تابلوی پرواز آن به راحتی از داخل رستوران های ساحلی دیده می شود و مردم تمام مکالمات برج مراقبت و خلبان ها را از رادیوی محلی می شنوند.
اگرچه ویژگیهای این ساحل، بسیار جذاب است، اما نباید از تابلوهای «خطر مرگ» که در نقاط مختلف ساحل «ماهو» نصب شده اند غافل شد، زیرا باند فرودگاه بینالمللی «جولیانا» که در جوار ساحل بنا شده، فقط 2180 متر است و هواپیماها مجبور هستند برای برخاستن از آن بیشتر از حد به ساحل نزدیک شوند، بنابراین با پرواز هواپیما و صدای گوشخراش آن، بیباکترین گردشگر نیز به وحشت میافتد. مهم ترین خطر این ساحل آن است که خیلی از گردشگران با شدت بادی که از برخاستن هواپیما ایجاد می شود، از ساحل به داخل آب کشیده می شوند یا در آب دچار یک پیشروی غیر عادی و خودناخواسته خواهند شد که ممکن است باعث مرگ افراد شود. به همین دلیل، مسئولان فرودگاه مدام در حال تذکر دادن به گردشگران بی دقت هستند.
خطرناکترین ساحل دنیا کجاست؟
این ساحل با شن سفید پوشیده شده و به دلیل فرسایش بادی ناشی از برخاستن هواپیماها، فاقد پوشش گیاهی است. دریاچه هم به دلیل شرایط جوی خاصی که به منطقه حاکم است، امواج بلند اقیانوسی دارد که به گردشگران فرصت خوبی برای موج سواری و اسکیم بوردر می دهد.
این ساحل در سال 2008 مورد هجوم طوفان omar قرار گرفت و بخش مهمی از تاسیسات تفریحی آن تخریب شد. یک سال بعد، در حالی که این تفرجگاه ها دوباره بازسازی شده بودند، طوفان دیگری آمد که باز نواحی دیگری از ساحل را تخریب کرد. در حال حاضر بعضی از قسمت های این ساحل هنوز در حال بازسازی هستند.
آبگیری به اسم کیو درکجاست و ویژگی های ان چیست ؟
آبگیری به نام کیو هست که هر فصلش تماشایی می باشد از فصل زمستان خنک هم که خبری نیست، سال هاست که هوا رو به گرمی می تازد . فصل بهارش شم طراوت میدهد. گرمای تابستانش زیر خنکی سبز درختان و آوای پرندگان مثل یک خواب رویایی میماند.
کیو با لهجه مردمانش، یعنی لهجه لری خرمآبادیها به معنی کبود و آبی است. دریاچهای زلال و نیلگون که آسمان را در خود به تصویر میکشد و تقدیم نگاه رهگذران میکند. آیینهای آبی و نیلی در مساحتی هفت هکتاری و عمقی که بین سه تا هفتمتر نوسان دارد. زیبایی بیبدیل این آبی آرام که آن را در شمار یکی از منحصربهفردترین و زیباترین دریاچههای استان لرستان قرار داده، سالانه گردشگران زیادی را مهمان زیباییهای خود میکند. شاید بتوان ادعا کرد که آبیترین دریاچه کشور را باید در لابهلای درختان سبز در سبز این بخش از خرمآباد در مرکز لرستان یافت.
کیو با لهجه مردمانش، یعنی لهجه لری خرمآبادیها به معنی کبود و آبی است.
دریاچهای زلال و نیلگون که آسمان را در خود به تصویر میکشد و تقدیم نگاه رهگذران
میکند
کیو، زاده چشمهساران جوشان است؛ چشمههای آهکی که در محدوده شهر خرمآباد میجوشند. چشمههایی که کیو را رنگی چنین آرام میدهند در زیر دریاچه قرار دارند. چشمههای مادر، فصلیاند. منبع این چشمهها آنطور که کارشناسان میگویند «سیفونی» است و هر زمان که آب چشمهها افت میکند، این سیفون نمیتواند آب را بیرون بدهد و دریاچه در خوابی عمیق فرو میرود تا دوباره خنکای آبی خروشانی، او را از خواب برهاند و خود خواب را از چهره یک شهر بزداید. بسته به گشادهدستی آسمان دارد؛ باران بیاید، دریاچه پرآبی را به ماه مهر میکشاند. باران نیاید دریاچه خردادماه دامن برمیچیند. چشمه دریاچه کیو چهار فصل نیست، میآید و میرود. گاهی هم آنقدر خشک میشود که کاملا مأیوس"‹ات می"‹کند.
دریاچه ای به نام کیو
هیاهوی زندگی
صدای هیاهوی کودکان و نوجوانان بر فراز بلندترین چرخ و فلک شهربازی کیو که
به گوش میرسد یعنی به نزدیک دریاچه کیو رسیدهایم. برای رسیدن به این پهنه آبی
زیبا باید از زیر چتر سبز درختان بلند اطرافش بگذریم با نوای یکریز گنجشکانش. مسیر
رسیدن به دریاچه و شهر بازی «کیو» پر از دستفروشهایی است که خوردنیهای فصل را
میفروشند؛ گاهی چغاله بادام فصل بهار را و گاهی لواشک و آلوخشک تابستان را.
اینجا هر فصلش دیدنی است. از زمستان سرد و برفنشین هم که خبری نیست، سالهاست
که هوا رو به گرمی میرود. بهارش بوی طراوت میدهد. گرمای تابستانش زیر خنکی سبز
درختان و آوای پرندگان مثل یک خواب رویایی میماند. پاییز برگریز رنگریزش، همگام
با صدای برگهایی شنیده میشود که پارک کیو را فرشی سرخ و نارنجی کردهاند.
جنگلهای اطراف پارک همیشه پر از مهمان است؛ حالا یا خرمآبادیاند یا مهمانی که
برای دیدار از شهر تاریخی خرمآباد آمدهاند؛ یا قصد خوزستان دارند و از دل لرستان
میگذرند.
مدتهاست که کیو شناگر به خود ندیده، مگر که شناگر قابلی باشد، وگرنه
نگهبانان از شناکردن جلوگیری میکنند. قایقهای پدالی را هم بدون جلیقه نمیتوان
سوار شد، یعنی نباید سوار شد
دریاچه تجربه و خاطرههای تلخ هم برای دوستدارانش آفریده است. شاید هم تقصیر از آنهایی است که بدون اینکه پیچ و خم دریاچه را بشناسند یا با زبان دریا آشنا شوند، بیهنگام دل به موجهایش دادهاند و هرگز برنگشتهاند. دریاچه رفتار غیرمنتظره زیاد دارد. مختص کیو هم نیست، همه دریاچهها و دریاها رفتارهای غیرمنتظره دارند. اگر نشناسیم و با آنها یکی نشویم، ممکن است خاطرات به کابوسی تبدیل شود. همانطور که تا حالا شده است.
مدتهاست که کیو شناگر به خود ندیده، مگر که شناگر قابلی باشد، وگرنه نگهبانان از شناکردن جلوگیری میکنند. قایقهای پدالی را هم بدون جلیقه نمیتوان سوار شد، یعنی نباید سوار شد. همه عمق دریاچه را هم نمیتوان کاوید. به یک نقطه که میرسیم باید برگردیم. تا وسط دریاچه بیشتر اجازه نداریم پیش برویم. هستند البته مسافران ماجراجویی که چشم نگهبانان دریاچه را دور میبینند و دلی به دریا میزنند، اما خطر هیچ وقت خبر نمیکند. بهتر است کسی که با دریاچه آشنا نیست، چم و خمش را نمیداند، آنقدر که رازی میان آن دو نماند از محوطه مشخص شده دور نشود.
دریاچه ای به نام کیو
دریاچه پرندگان
کیو فقط جای تفریح نیست، محل زندگی است. زیستگاه مهمی برای آبزیان و پرندگان بومی و مهاجر که پس از بالزدنهای بسیار، خستگی خود را زیر چتر سبز درختان اطراف دریاچه میکشانند، روی شاخههای آنان لانه میسازند و در سایهسارشان زندگی میکنند. دریاچه کیو برای پرندگان بومی و مهاجر گشادهدستی زیادی دارد، آنقدر که بعد از تالابهای «پلدختر»، یکی از زیستگاههای پرندگان مهاجر در استان لرستان به شمار میرود.
آرامش آبی دریاچهای غنی از لحاظ مواد غذایی، پرندگان مهاجری چون اگرتها را به سوی خود میکشاند، اگرتها که از راسته لکلکساناناند، دریاچه را سنگ صبور خود میدانند که به گفته پرندهشناسان با تولید چنین صدایی از خود، انگار در حال غر زدن هستند. اگرتها با گردن دراز و پاهای بلندشان در میان گل و لای ساحل دریاچه به دنبال آبزیان میگردند. گویی با اکراه پاهای درازشان را از آب و گل بیرون میکشند و دوباره در آب فرو میبرند. پرهایشان از ابتدای تولد سفید است.
دریاچه ای به نام کیو
این پرنده دارای پرهای زیبای زینتی هم است. برای اینکه بتوان از نزدیک به تماشای زیباییاش نشست باید آرام بود. اگرتها اجتماعیاند و آشیانههای خود را به صورت کلونی و اغلب در کنار دیگر پرندگان آبزی روی درختان یا درختچهها میسازند. امنیت آنها را نباید بههم زد وگرنه ممکن است بروند و هرگز برنگردند. دریاچه پر از حشرات، دوزیستان و ماهیهایی است که غذای اگرتها را تشکیل میدهند. کیو مهمان مهاجر دیگری هم دارد «ماهیخورک ابلق» که دریاچه کیو را خانه آرامش خود میداند.
دریاچه ای به نام کیو
در کنار آرامش دریاچه کیو که بازدیدکنندگانش را هم در بر گرفته، شهربازی کیو قرار دارد با چرخ و فلکهایی که شهر باستانی خرمآباد را به یک چرخ در دلت مینشاند. میرویم و میآییم و باروهای قلعه ساسانی فلکالافلاک را از دور به تماشا مینشینیم. شهربازی در دست کودکان است و نوجوانان. پدر و مادرها در میان سبزهها و در سایهسار درختان به نظاره بازی کودکان نشستهاند که در میان بازی زخم نخورند. شهربازی رستوران هم دارد که مسافران گرسنگی را رفع کنند.